فواید کار و تلاش در زبان عربی
تاریخ:1401/04/17 دسته بندی : درس ششم : المهن
![درباره فواید کار کردن و عدم درخواست کمک از دیگران درباره فواید کار کردن و عدم درخواست کمک از دیگران](/pageimages/a6e17c91-5796-4d1f-b1e2-251398e2c2a3.webp)
بسمه تعالی
العَمَلُ نِعْمَةٌ مِنْ نِعَمِ اللهِ، وَلا یَعْرِفُ هَذِهِ النِّعْمَةَ، إلاّ مَنْ فَقَدَها بِسَبَبِ المَرَضِ، أو
غَیرِهِ؛
کار نعمتی از نعمت های خداوند است ، و نمی شناسی این نعمت را مگر به دلیل بیماری یا
دلیل دیگر از دست بدی .
وَمَعَ ذَلِکَ فَبَعْضُ النّاسِ لایَحِبّونَ العَمَلَ، ویَعْتَمدونَ علی غَیرِهِم، أو یَتَسوَّلونَ في
الطُّرُقِ .
با این حال بعضی مردم دوست ندارند کار کنند ، و وابسته به دیگران هستند یا در مسیر ها
گدایی می کنند .
قال الرَّسولُ ﷺ : "ما أَکَلَ أَحَدٌ طَعاماً قَطُّ خَیْراً مِنْ أنْ یَأْکُلَ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ،
پیامبر ﷺ می فرماید : هرگز کسی غذایی بهتر از دسترنج خود نخورده است .
وَإِنَّ نَبِيَّ اللهِ داودَ کانَ یأْکُلُ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ .
و پیامبر خدا داود از دسترنج خودش غذا می خورد .
" وَقالَ : " لَأَنْ یَأْخُذَ أَحَدُکُمْ حَبْلَهُ، ثُمَّ یَغْدو إلی الجَبَلِ، فَیَحْتَطِبَ، فَیَبیعَ، فَیأْکُلَ،
ویَتَصَدَّقَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ النّاسَ " .
و فرمود : « اینکه یکی از شما ریسمانش را بگیرد سپس به کوه برود ، پس هیزم جمع کند ،
پس بفروشد ، پس بخورد و صدقه دهد بهتر از این است که از مردم درخواست کند .»
جاءَ رَجُلٌ فَقیرٌ إلی رَسولِ اللهِ ﷺ وَسَأَلَهُ شَیْئاً ؛
مرد فقیری نزد پیامبر خدا ﷺ آمد و درخواست چیزی کرد ؛
فَقالَ لَهُ الرَّسولُ ﷺ : هَلْ في بَیْتِکَ شَيْءٌ؟
پس گفت به او پیامبر ﷺ : آیا در خانه ات چیزی هست ؟
قالَ : نَعَمْ، قَصْعَةٌ ( إناء ) نَأکُلُ فیها، ونَشْرَبُ مِنْها وَنَتَطَهَّرُ، وَحِلْسٌ ( فِراش ) نَجْلِسُ
عَلَیها، وَلا شَيْءَ غَیْرَ هَذا .
بله ، کاسه ای که درآن می خوریم و می آشامیم از آن و خود را پاکیزه می کنیم و فرشی که می
نشینیم بر آن و چیز دیگری غیر از این نیست .
فَقالَ لَهُ الرَّسولُ ﷺ : ائْتِني بِهِما، فَأَتاهُ بِهِما، فَأَمْسَکَهُما بَیْنَ یَدَیْهِ،
پس گفت به او پیامبر ﷺ : به من بده آنها را ، پس به او داد آنها را ، پس آنها گرفت در دستانش ،
وَقالَ لأصْحابِهِ : مَنْ یَشْتَري هَذَیْنِ؟
و گفت به اصحابش : چه کسی اینها را می خرد ؟
فَقامَ رَجُلٌ، فَقالَ : أَنا أَشْتَریهِما بِدِرْهَمٍ،
پس مردی برخاست ، پس گفت : من آنها را به درهمی می خرم ،
فَقالَ : مَنْ یَزیدُ عَلی دِرْهَم؟
پس گفت : چه کسی درهمی زیاد می کند ؟
فَقامَ رَجُلٌ آخَرُ، وَقالَ : أَنا أَشْتَریهِما بِدِرْهَمَیْنِ،
پس مرد دیگری برخاست و گفت : من به دو درهم می خرم ،
فَدَفَعَهُما إلی الرَّسولِﷺ : الَّذي سَلَّمُهما إلی الأعْرابيّ قائلاً :
پس آنها را به پیامبر ﷺ پرداخت : گفت که آنها را به مرد بادیه نشین تحویل دهد :
اشْتَرِ بِأَحَدِهِما طَعاماً، وَاذْهَبْ بِهِ إلی أَهْلِکَ، وَاشْتَرِ بِالآخَرِ قَدّوماً وَائْتِني بِهِ .
با یکی از آنها غذا بخر وبرو به سوی خانواده ات ، و با دیگری تیشه بخر وآن را به من بده .
فَأَتاهُ بالقَدّوم، فَوَضَعَ فیهِ عوداً بِیَدِهِ، وَقالَ لِلأَعْرابِّي :
پس تیشه را آورد ، پس در آن چوبی با دستش قرار داد ، و به بادیه نشین گفت :
اذْهَبْ وَاحْتَطِبْ وَبِعْ، وَلا أَراکَ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْماً .
برو و هیزم جمع کن و بفروش و تو را پانزده روز نبینم .
وَبَعْدَ انتهاء هَذِهِ الْمُدَّةِ، رَجَعَ إلَیْهِ الأعْرابيُّ، وَقَدِ اشْتَری ثِیاباً وَطَعاماً،
و بعد از اتمام این مدت ، بادیه نشین بازگشت ، و لباس و غذا خریده بود ،
فَقالَ لَهُ الرَّسولُ ﷺ : " أَلَیْسَ هذَا خَیْراً لَکَ مِنْ أَنْ تَسْأَلَ النّاسَ أَعْطَوْکَ أَوْ مَنَعوکَ " ؟
پس به او گفت پیامبر ﷺ : آیا این برای تو بهتر نیست تا اینکه از مردم درخواست کنی
بدهد به تو یا ندهد؟
Masiha :
7/9/2022 2:12:00 AM
عالیه