بلوغ در زبان عربی
تاریخ:1401/04/20 دسته بندی : درس دوازدهم : الشباب
![درباره ویژگی ها و مسائل بلوغ جوانان درباره ویژگی ها و مسائل بلوغ جوانان](/pageimages/6e43438a-cdd4-4187-bc11-4c59e3d415fc.webp)
بسمه تعالی
الأَبُ : أنا قَلِقٌ علی ابْني عُمَرَ ؛ لَقَدْ أَصْبَحَ یَخْرُجُ مِنَ البَیْتِ مَتی شاءَ ، وَیَرجِعُ مَتی شاءَ ، وَلا یُخْبِرُني بِالمَکانِ الّذي یَذْهَبُ إلَیْهِ ، وَلا بِالأصْدِقاءِ الّذینَ یَذْهَبُ مَعَهُم . أَنا خائِفٌ عَلَیْهِ .
من نگران پسرم عمر هستم ؛ هر وقت بخواهد از خانه بیرون می رود ، و هر وقت بخواهد بر می گردد ، و از جایی که میرود خبر نمی دهد ، و نه از کسانی که با آنها می رود . من از او می ترسم .
الخالُ : هَذا شُعورٌ طَبیعِيٌّ ، وَلَکِنْ لا تَنْسَ أنَّ ابْنَکَ عُمَرَ ، أَتَمَّ السّادِسَةَ عَشْرَةَ مِنْ عُمُرِهِ . وَهُوَ الآنَ في مَرْحَلَةِ المُراهَقَةِ ، وَلا بُدَّ أَنْ تُعامِلَهُ بِحِکْمَةٍ .
این یک احساس طبیعی است ، اما فراموش نکن پسرت عمر ، شانزده سالش تمام شده . و او الان در مرحله نوجوانی است ، و باید با او عاقلانه برخورد کنی .
الأَبُ : کَیْفَ أُعامِلُهُ بِحِکْمَةٍ؟!
چطوری عاقلانه برخورد کنم ؟!
الخالُ : یَشْعُرُ عُمَرُ الآنَ ، بِأَنَّهُ رَجُلٌ ، یَعْرِفُ ما یَنْفَعُهُ وما یَضُرُّهُ .
الان عمر احساس می کند مرد شده ، نفع و ضررش را می شناسد .
الأَبُ : في الحَقیقَةِ ، أنا أُعامِلُ عُمَرَ کالطِّفْلِ : اِفْعَلْ کَذا ، لا تَفْعَلْ کَذا ، قُلْ کَذا ، لا تَقُلْ کَذا ، اِلْبَسْ کَذا ، لا تَلْبَسْ کَذا ...
در واقع ، من با عمر مانند بچه برخورد میکنم : این کار را بکن ،
این کار را نکن ، این را بگو ، این را نگو ، این را بپوش ، این را نپوش ...
الخالُ : هذا أُسْلوبٌ غَیْرُ سَلیمٍ في التَّرْبِیَةِ . مُعامَلَةُ الشَّبابِ تَختَلِفُ عن مُعامَلَةِ الأطْفالِ .
سَیَبْتَعِدُ عُمَرُ عَنْکَ .
این روش در تربیتی نادرست است . برخورد با جوانان متفاوت است با برخورد با بچه ها . عمر از تو دور خواهد شد .
الأُبَ : هذا ما حَدَثَ فِعْلاً ، فَهُوَ یَقْضي مُعْظَمَ الوَقْتِ مَعَ أصْدِقائِهِ ، وَلا أَراهُ إلا قَلیلاً .
همین الان این اتفاق افتاده ، او بیشتر وقتش را با دوستانش می گذراند ، و خیلی کم او را می بینم .
الخالُ : غیِّرْ أُسْلوبَکَ مَعَ ابْنِکَ ، تَحاوَرْ مَعَهُ ، وَاحْتَرِمْ آراءَهُ ، وَسَیَعودُ إلَیکَ .
رفتارت را با پسرت تغییر بده ، با او گفتگو کن ، و به نظرش احترام بذار ،به سوی تو برخواهد گشت .
الأَبُ : جَزاکَ اللهُ خَیراً یا خالَ عُمَرَ .
خدا خیرت بدهد دایی عمر .